آیات زندگی (۶)- « به پدر و مادر خود نیکی کنید . »

باسمه تعالی

آیات زندگی (۶)

« بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً –  به پدر و مادر خود نیکی کنید . »

در اسلام احترام به پدر و مادر از جایگاه بالایی برخوردار است به گونه­ ای که حدّاقل در چهار سوره قرآن (انعام۱۵۱، نساء۳۶، بقره۸۳، اسراء۲۳) به صورت مستقیم به آن اشاره کرده و دستور به احسان به پدر و مادر را صادر کرده است.

 احسان به والدین در آیات قرآن در کنار اطاعت از خدا آمده است. «لا تَعبُدُونَ إِلَّا اللهَ وَ بِالوَالِدَینِ إِحسَانَاً».

 توجه به پدر و مادر باید در تمامی طول حیات آن­ها باشد به خصوص در زمانی که آن­ها به پیری می ­رسند و توان انجام امورات خود را ندارند. خدمت به والدین با مرگ آن­ها پایان نمی­ یابد و انسان باید در بعد از مرگ ایشان نیز با دادن خیرات و انجام اعمال صالح و هدیه کردن ثواب آن به روح آن­ها و دعا برای مغفرت و آمرزش ایشان توسط خداوند نیز به یاد آن­ها بوده و به آن­ها از این طریق خدمت نماید،

تنها موردی که انسان می­ تواند خلاف دستور پدر و مادرش عمل کند آنجایی است که خواسته آن­ها مخالف با حکم و خواسته خداوند باشد «وَ إِن جَاهَدَاکَ عَلَی أَن تُشرِکَ بِی مَا لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ فَلا تُطِعهُمَا»

در قرآن مجید شکرگزاری در برابر پدر و مادر در ردیف شکرگزاری در برابر نعمت های خدا قرار داده شده است. چنانکه می خوانیم : « أَنِ اشْکُرْلِی وَ لِوالِدَیْکَ »   ؛ با اینکه نعمت خدا بیش از آن اندازه است که قابل شمارش باشد، و این دلیل بر عمق و وسعت حقوق پدران و مادران می باشد.

۱– پیامبر(ص): بترسید از اینکه عاق پدر و مادر و مغضوب آن­ها شوید، زیرا بوى بهشت از هزار سال راه به مشام می رسد، ولى هیچگاه به کسانى که مورد خشم پدر و مادر هستند، نخواهد رسید.

۲امام کاظم (ع): کسى نزد پیامبر(ص) آمد و از حق پدر و فرزند سؤال کرد فرمود: باید او را با نام صدا نزند (بلکه بگوید پدرم!) و جلوتر از او راه نرود، و قبل از او ننشیند، و کارى نکند که مردم به پدرش بدگویى کند.

داستان:

زکریا مى‌گوید مسیحى بودم و در مسیحیت متعصب، مسلمان شدم، و خوشحال بودم، به‌مکه رفتم، خدمت حضرت صادق(ع) رسیدم،

حضرت فرمود اگر پرسشى دارى، بپرس.

عرض کردم: خانواده‌ام مسیحى هستند، تنها مسلمان آن خانواده منم، مادرم کور شده، من به ناچار با آنان زندگى مى‌کنم، زیرا پدر و مادرم جز من کسى را ندارند، دوست دارند با آنها هم غذا شوم و از ظرف آنان آب بخورم،

حضرت فرمودند: پدر و مادرت گوشت خوک مى‌خورند؟

 گفتم نه،

فرمود: با خوک تماسى دارند؟

گفتم: نه.

فرمود: از آن خانه بیرون نرو. از پدر و مادرت جدا نشو، به مادرت خدمت بکن، کارهایش را انجام بده، او را به حمام و دستشوئى ببر، لباس هایش را عوض کن، لقمه به دهانش بگذار.

وقتى به کوفه برگشتم تمام دستورات حضرت را نسبت به مادر عمل کردم،

مادرم گفت: حقیقت را به من بگو آیا مسلمان شده‌اى؟

گفتم: آرى و این همه خدمت و محبت به دستور امام زمانم فرزند رسول‌اللّه حضرت صادق (ع) است.

 مادرم گفت: او خود پیامبر است.

 گفتم: نه او امام ششم و زاده رسول حق است،

گفت: نه، این کارهائى که در حق من انجام مى‌دهى دستور انبیاء خداست، در هر صورت من کورم، در عین کورى مى‌فهمم که دین تو از دین من بهتر است، من را هم به دین خودت راهنمائى کن،

مادرم را به عرصه‌گاه مسلمانى آوردم. نماز ظهرش را با من خواند، وقت مغرب به من گفت باز نماز بخوان تا با تو بخوانم، زیرا من از برنامه ظهر لذت بردم، نماز مغرب را با من خواند و پس از نماز از دنیا رفت.

یادم آمد که حضرت فرمود اگر مادرت از دنیا برود خودت دفنش کن، شیعیان را اول صبح خبر کردم، گفتند به کشیش بگو، گفتم مسلمان شده بود، به من کمک کردند تا کارهایش انجام گرفت.

التماس دعا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *