« یادش بخیر »

باسمه تعالی

« یـادش بخیــر »

عشق مان دفاع از دین بود و حجله مان خاکریز،  

پهلومان را می دادیم به سینه ی خاک ،نگاه مان غمگین بود ،

گهگاه نقل و نباتی هم بر سرمان می ریختند و داماد می شدیم .

یک رنگی ایمان بود و گذشت مذهب مان ، 

 آسمانی داشتیم شکل چفیه و خانه ای که در و دیوار نداشت ،

رو به روی مان کربلای حسین (ع) بود و کنارمان مقتل ، ساکن گودال قتلگاه بودیم .

پشت خاکریز که می نشستیم درس خود شناسی و خدا شناسی می خواندیم

و دنیا را نثارمان می کردند ،

وقتی معلمان پیغام می داد : من دست و بازوی شما را می بوسم.

به یادشان صلوات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *