« در فراق امام حسن مجتبی (ع) »
باسمه تعالی
« در فراق امام حسن مجتبی (ع) »
گنبد خضرای تو، آقا تمام آسمان
ای کریم اهل بیت، ای سَرو سرسبزجهان
زُهره ی زهرای هستی،ای امام مجتبی
نام زیبایت حسن،خُلقت حسن،آرام جان
نور چشم مرتضی،ریحانه ی پاک رسول
آفتاب انجمن،در هر کران و بیکران
روح ایثار و سخا،مرد کریم اهل بیت
ای مکارم ازتو در پیمانه،پیدا و نهان
اُسوه ی خُلق حسن،مرد متین با شکیب
ای امام مهربان،با امّت نامهربان
چرخ دوران،نبض هستی،با تو در سازش نبود
دوست با تو دشمن و در لشکر تو سرگران
کوفی پیمان شکن،با« زور و تزویر و طلا»
درنماز٫ جانفزا، شمشیر زد بر استخوان
همسر و هم بستر تنهاییت، بعد از سفر
ریخت زهر آتشین و گوهر٫ عمرت خزان
اشک می بارد حسین،بر فتنه و آشوب ها
چشم زینب درحریم پیکر تو،خون فشان
بعد بابا اولین مظلوم و مظلوم٫ بقیع
گنبد٫ خضرای تو، آقا تمام٫ آسمان!
محمدحسین برزویی