« خطبه حماسی حضرت زینب (سلام الله علیها) در کوفه »

باسمه تعالی

« خطبه حماسی حضرت زینب (سلام الله علیها) در کوفه »

ای اهل کوفه، ای اهل خدعه و خذلان !

 آیا بر ما می‌گریید و ناله سر می‌دهید؟

هرگز باز نایستد اشک چشم شما، و ساکن نگردد ناله شما، جز این نیست که مَثَل شما مَثَل آن زنی است که رشته‌ی خود را محکم می‌تابید و باز می‌گشود. چرا که شما نیز رشته‌ی ایمان را بستید و سپس گسستید.

حمد و سپاس تنها مخصوص خداوند است و درود و رحمت خداوند بر پدرم محمد(ص) باد و هم بر خاندان پاک و ممتاز او.

آیا در شما جز چاپلوسی و تملّق همانند کنیز زادگان و خریدن ناز دشمنان دین، خصلتی است؟ مَثَل شما، مَثَل گیاه و علفی است که در مزبله می‌روید و یا گچی که آلایش قبری به آن کرده می‌شود. آگاه باشید که برای خود سرنوشت بدی فراهم کردید و بدتوشه‌ای برای آخرت خود ذخیره نمودید که خشم خدا را بر شما لازم کرد و جاودانه در دوزخ خواهید ماند.

آیا پس از اینکه ما را کشتید، برما می‌گریید؟آری به خدا قسم بگریید که شما سزاوار گریه‌اید، پس بسیار بگریید و اندک بخندید، چرا که ننگ و رسوایی را برای خود خریدید، دامن خود را به ننگی آلوده کردید که هرگز نمی‌توانید آن را با هیچ آبی شسته و از بین ببرید.

و چگونه می‌توانید ننگ و رسوایی قتل سلاله‌ی پاک خاتم پیامبران (ص)، معدن رسالت، سیدجوانان بهشت، پناه نیکوکاران، مایه‌ی دادرسی و شادمانی در هنگام بلا، علامت و دلیل راه روشن و آشکار کننده‌ی آن، زعیم و متکلم حجج خود را که در هر حادثه به او پناه می‌بردید و دین و شریعت را از او می‌آموختید، پاک کنید.

هان! آگاه باشید که روز بزرگی برای حشر خود ذخیره نهادید، پس هلاکت از برای شما باد و در عذاب به روی در افتید، سعی و کوششتان بی‌نتیجه باد، دست‌های شما بریده‌ باد و پیمان و معامله‌ی شما خسران و زیان برایتان آورد. بازگشت به غضب خدا نمودید و ذلّت و مسکنت بر شما احاطه کرده است.

وای بر شما! آیا می‌دانید که چه جگری از رسول خدا (ص) شکافتید؟ چه خونی از او ریخته و چه پرده‌ی حرمتی را دریدید؟ چه عهدی را شکستید و با چه کریمی به مبارزه برخاستید؟

هر آینه امری سخت و بزرگ مرتکب شدید که نزدیک است آسمان از آن حادثه از هم شکافته شود، زمین پاره‌پاره گردد و کوه‌ها در هم فرو ریزد.

هر آینه این کار قبیح و ناستوده و گناه تیره و تاریک شما، آسمان و زمین را گرفت. آیا تعجب می‌کنید اگر از آثار این گناهانتان از آسمان خون ببارد. همانا عذاب آخرت بر شما عظیم‌تر و رسواکننده‌تر است !

پس بدین مهلت که یافتید خوشدل و مغرور نباشید چه، خداوند به مکافات عجله نکند و بیم ندارد که هنگام انتقام بگذرد و طولانی شود، خداوند در کمینگاه ما و ایشان است.

سپس این اشعار را خواند:

پس چه خواهید گفت هنگامی که پیامبر (ص) از شما بپرسد، چه کردید در حق اهل بیت من ای آخرین امت‌ها؟ عده‌ای از فرزندان مرا در خون خود غلتاندید و عده‌ای دیگر را اسیر کردید.

این جزا و پاداش من نبود و سفارشات من این گونه نبود که با فرزندان من به بدی رفتار کنید. من اکنون بر شما می‌ترسم ای مردم کوفهکه عذابی که بر اهل ارم روا گشت، بر شما روا گردد !

سپس از آنان روی برگردانید. حذیم می‌گوید:

من، مردم کوفه را دیدم که از استماع این سخنان حیران و سرگردان شده، می‌گریند و دست‌های خود را به دندان می‌گزند. ملتفت پیرمردی شدم که در کنارم بود. دیدم اشکِ چشمش جاری گشته و محاسنِ او را ترکرده است، دست‌هایش را به سوی آسمان بالا برده و می‌گوید:

پیران شما بهترین پیران، زنان شما بهترین زنان، جوانان شما بهترین جوانان، نسلتان بهترین و کریم‌ترین نسل‌ها و فضیلتتان بهترین فضایل است.

منبعکتاب زینب کبری (س) عقیله‌بنی‌هاشم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *