نوای اربعین

باسمه تعالی

« نــوای اربعیـن »

آن غروب غم ،که نی هم از نوا افتاده بود
موج اقیانوس خون در کربلا افتاده بود

آن غروب غم ،که یک خورشید روی نیزه داشت
جسم هفتاد و دو اختر،سرجدا افتاده بود

آن غروب غم ،که گل های حریم مصطفی
پَرپَر از فتّانه ی قالوا بلی ٰافتاده بود

آن غروب غم ،که تیغ ظلم و بیداد و بلا
برگلوی٫ تشنه ی٫ آل٫ عباافتاده بود

آن غروب غم ،که هفتاد و دو گل پَرپر شدند
سلسله درگردن « سجادجا» افتاده بود

…زینبی دیدم شکیبا و متین و پایدار
پرچم خونین بپا،خود در بلا افتاده بود

زینبی دیدم،که درصحرای گلریز بلا
روی نعش پادشاه نینوا افتاده بود

زینبی دیدم،میان قتلگاه با اشک و آه
لب به رگ های بریده از« نوا » افتاده بود

یک طرف پرپر عزیز فاطمه در دشت خون
یک طرف پژمرده،دخت مرتضیٰ افتاده بود

زینت آغوش زهرا و علی در کربلا
زینب حجب و حیا ، در« ابتلی » افتاده بود

سروده : حسین برزویی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *