«یاس کبود»

باسمه‌تعالی

یاس ِکبود

شبی که یاس کبودی، گل شقایق شد

شرارِ آتش سرخی، به جان عاشق شد

رسید، فصلِ خزانی به گلشنِ «طاها»

وَ زرد، چهرهِ گلگونِ مهر صادق شد

شکست تا که حریمِ حریرِ بیت خدا

ز عرش لرزه برآمد، بخشم خالق شد

کجاست، غیرتِ مردانِ خندق و خیبر

که بابِ روضهِ رضوان، حریقِ فاسق شد

کجاست، منجیِ مستان که باده پرخون است

غریقِ جام بلایم، فساد فایق شد

چه شد که یاسِ نبی، حایلِ در و دیوار

و در شرارِ شرر، خم شد و شقایق شد

قسم به سوره یاسین به زخمِ یاس کبود

که زُهره راحت از این مردمانِ عایق شد

قسم به عزّتِ ایمان، وَ دست‌های به بند

علی ز اوجِ  شهامت، اسیرِ سارق شد!

قسم، به شبنم چشمانِ غنچه‌های حزین

که شالِ سرخ و سیه، بر سر مشارق شد

وَ دل، دو پای‌برهنه به زیرِ تابوتش

اذان نایره خواند، تا بلالِ لایق شد

..بیا امامِ سپیده که یاس می‌گرید

زمانه بی تو شها، خالی از حقایق شد

محمدحسین برزویی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *