«شاهچراغ»
باسمهتعالی
شاهچراغ
دلم، دلگشته شاهچراغ است
نسیمِ جاننوازش، عطر باغ است
بهشتِ روضه رضوان شیراز
بود شاهچراغ گلشنِ راز
دلم، قصد شبِ شیراز، دارد
هوایِ باغِ سروناز دارد
رواق و صحنِ احمد دلپذیر است
مکانِ رحل و قرآن و سریر است
دلم، آیینه از تالار، دارد
عجب، نقشی زنقشِ یار دارد
نسیم دلگشا، گلگشتِ شیراز
اِرَم، باغ صفا، سردشتِ شیراز
دلِ من کفتر طوقی باغ است
بهدور گنبدِ شاهچراغ است
گشوده بر دلم، دروازه قرآن
شمیمِ جانفزای عرش جانان
گلستان در گلستان است شیراز
شکوهِ شاعران ِمحرمِ راز
به باغِ حافظ و بستانِ سعدی
دو بلبل، با تغزل، نغمهپرداز
خوشا شیراز و صحنِ دلگشایش
و آن شاهِ چراغِ با سخایش
نوایِ ساز و سُرنا و دُهل، دوش
زبامِ گنبدش، میآمدم گوش
گلِ بستان و از نجلِ رسول است
صفایِ سینه و قلبِ بتول است
علی، جدِّ شریفش، مرتضی باد
امام و مقتدایِ او رضا باد
گلِ احمد ز احمد، نام دارد
و از فیضِ شهادت، جام دارد
بود دارالامانِ مستمندان
حرم، دارالشفایِ دردمندان
به رزم تنبهتن، رزم آفرین بود
به جنگِ طاغیان، مردکمین بود
به عشق آتشین، آمد به ایران
بهقصد دیدن ِشاهِ خراسان
ابالفضلِ رضا، جانِ برادر
به جان، شمسِ خراسان، یارویاور
شهید کینه شد در شهر شیراز
و خاکِ مرقدش شد، گلشنِ راز
روز بزرگداشت
احمد ابن موسی «شاهچراغ»
گرامی باد.
محمدحسین برزویی