نشانههای آخرالزمان در کلام پیامبر اسلام (ص)
باسمهتعالی
فرمایش پیامبر اسلام (ص)
در مورد علایم و نشانههای قیامت (آخرالزمان)
علی بن ابراهیم قمی که بیش از هزار سال پیش میزیسته است و تفسیر او در نهایت اعتبار و موردمطالعه و مراجعه علمای اعلام در این مدت طویل بوده و از مصادر کتب شیعه محسوب میگردد، روایتی از سلمان فارسی از رسول خدا (ص) نقل میکند که در حجهالوداع، رسول خدا در مسجدالحرام درحالیکه حلقههای درِ کعبه را به دست گرفته بودند بیان کردهاند.
این روایت بهطوری است که از مضمون آن هیچ احتمال خدشه در آن نمیرود. چون مطالبی را راجع به آخرزمان بیان میکند که در آن زمان اثری از آن نبوده است و حتی زمینه هم برای چنین وقایعی موجود نبوده تا بتوان احتمال داد که بعداً به وجود میآید و بر اساس آن جعل چنین حدیثی را نمود.
بنابراین، به این روایت و امثال آن در کتب متقنه ی حدیث و تفسیر میتوان اطمینان حاصل نمود و آنها را از روایات داله بر ظهور و علائم قیامت شمرد. این روایت را در ذیل آیه مورد عنوان از شواهد «أشراطُ الساعه» آورده است. أشراط جمع شَرَط به معنای علامت است، و روایت چنین است.
رسول خدا حلقه درِ خانه خدا را گرفت و رو به ما نموده و با سیمای مبارکش ما را مخاطب قرار داد و گفت: آیا میخواهید شما را به علائم و نشانههای قیامت باخبر کنم؟ و در آن هنگام نزدیکترین افراد به رسول خدا سلمان بود.
سلمان گفت: ای رسول خدا! بله ما میخواهیم ما را باخبر کنی!
پس از آن رسول خدا (ص) فرمود: بهدرستی که از علامات قیامت آن است که مردم نماز را خراب میکنند و از شهوات پیروی مینمایند و تمایلشان بهسوی هوای نفسانی است، مال را بزرگ میشمرند و دین را به دنیا میفروشند و در چنین شرائط و موقعیتی، همانطور که نمک در آب حل میشود، دل مؤمن و اندرون او آب میشود و حل
میگردد؛ چون منکرات را در برابر دیدگان خود میبیند و قدرت تغییر و اصلاح آنها را ندارد.
سلمان گفت: اینها از اموری است که حتماً تحقق مییابد؟
رسول خدا (ص) فرمود: آری، سوگند به آن کسی که جان من در دست اوست! ای سلمان! در آن وقت افرادی که بر مردم حکومت دارند و زمام آنها را در دست داشته و بر آنها ولایت و سیطره دارند عبارتاند از حاکمانی که همه آنها ستمکار و ظالماند، و وزرایی که فاسقاند، و حکام و استانداران و فرماندارانی که همه اهل جور و ستم هستند و امینهایی که همه اهل خیانتاند.
سلمان گفت: و اینها از امور مسلمهای است که پیدا خواهد شد؟
رسول خدا (ص) فرمود: آری سوگند به خدائی که جان من در دست اوست! ای سلمان! در آن موقعیت کارهای بد و ناپسند در بین مردم بهصورت کارهای شایسته و پسندیده در آید؛ و کارهای پسندیده و نیکو بهصورت کارهای نکوهیده و ناپسند جلوه کند و مردمان خیانتپیشه مورد وثوق و امانت واقع شوند؛ و به افراد امین و درستکار نسبت خیانت داده شود و مرد دروغگو را تصدیق کنند و به دروغهای او مُهر صحت و درستی بنهند؛ و مرد راستگو و درست را دروغگو شمارند و به گفتار او ترتیب اثر ندهند.
سلمان گفت: و اینها مسلماً واقع خواهد شد ای رسول خدا؟
رسول خدا (ص) فرمود: آری سوگند به آن کسی که جان من در دست اوست! ای سلمان! در آن هنگام زنان بر مردان حکومت میکنند و با کنیزان مشورت مینمایند. (یعنی در امور سیاسی، کنیزان که در خانههای آنها هستند مورد مشورت قرار میگیرند) و بچهها ـ که کنایه از افراد بیبصیرت و بیدانش باشد ـ بر منبرها بالا میروند و برای مردم خطبه میخوانند و زمام امور تبلیغاتی مردم را این افراد کمتجربه و کمخرد در دست
میگیرند و دروغگویی و دروغپردازی از کارهای طُرفه و فکاهی و ظریف شمرده
میشود و دادن زکوه مال را ضرر و غرامت میپندارند و هرگونه دسترسی به بیتالمال و ربودن اموال عامه را غنیمت و بهره میشمارند. مردم با پدر و مادر خود جفا میکنند و به آنها بیاعتنایی نموده آنان را سبک میشمرند و از ادای حقوق واجبه و مستحسنه آنها برنمیآیند ولیکن با دوستان خود احسان و نیکوئی مینمایند و ستاره دنبالهدار در آسمان طلوع میکند.
سلمان گفت: و این امور مسلماً به وقوع میپیوندد ای رسول خدا؟
رسول خدا (ص) فرمود: آری سوگند به آن خدائی که جان من در دست قدرت اوست! ای سلمان! در آن زمان زنان با شوهرانشان در امور خارج از منزل مانند تجارت شرکت میکنند و باران در تابستان میبارد و مردمان بزرگ و بزرگوار پیوسته مورد خشم و غضب و غیظ قرار میگیرند و مردم بیچیز و تنگدست مورد اهانت و تحقیر قرار میگیرند. در آن زمان بازارها به هم نزدیک میشوند و درصورتیکه محل خریدوفروش بسیار است همه مردم از کار و کسب خود در گله و شکوه هستند، یکی
میگوید: من چیزی نفروختم و دیگری میگوید: سودی نبردم؛ و در آن وقت مینگری که تمام مردم در مقام گلایه از خدا و مذمت او هستند.
سلمان گفت: ای رسول خدا! چنین اموری واقع میشود؟
رسول خدا (ص) فرمود: آری سوگند به آنکه جان من در دست اوست! ای سلمان! در آن زمان بر مردم حکومت میکنند کسانی که اگر مردم برای دفاع از حقوق خود و برای حق اولیه خود و کوچکترین مطلبی که در آن شائبه سیادت و حریت و آزادی فکر باشد، سخنگویند، آنها را میکشند و اگر مردم سکوت هم اختیار کنند آنان اموال و نفوس و اعراض ایشان را مباح میشمرند و برای استفاده از کار و زحمت و دسترنج آنها از خوردن خون آنها دریغ نمیکنند و زنان و دختران ایشان را به بیگاری میبرند و اعمال منافی عفت انجام میدهند و احترام آنها را پایمال میکنند و خون مردم بیچاره و ضعیف را بیمحابا و بدون پروا میریزند و در دلهایشان از خوف و دهشت و هراس بهاندازهای وارد میکنند که هیچکس حق نفسکشیدن ندارد. ای سلمان! در آن زمان تمام مردم رعیت ترسناک و خائف و وحشتزده و هراسناک خواهند بود.
سلمان گفت: ای رسول خدا! آیا این امور واقعشدنی است؟
رسول خدا (ص) فرمود: آری، سوگند به آن کسی که نفس من در دست اوست! ای سلمان! در آن زمان چیزی را از طرف مشرق برای مردم میآورند و چیز دگری را از طرف مغرب و بدینوسیله امت مرا رنگ میکنند؛ پس ایوای بر ضعیفان امت من از دست این ستمگران، و ایوای بر ایشان از خدا؛ به افراد کوچک و زیردست رحم
نمیآورند، و بزرگان را احترام نمیکنند و از خطاکار و شخصی که در امور شخصی بدی کند درنمیگذرند و او را مورد عفو و اغماض خود قرار نمیدهند. گفتار آنان همه فحش و زشتی است. هیکل آنان هیکل آدمی است؛ ولی دلهای آنها دلهای شیاطین است.
سلمان گفت: ای رسول خدا! آیا این از امور مسلمه واقعشدنی است؟
رسول خدا (ص) فرمود: آری، سوگند به آنکه جان من در دست اوست! ای سلمان! در آن وقت مردها به مردها اکتفا میکنند، و زنها به زنها اکتفا مینمایند و در آن زمان همانطور که زن در خانه شوهرش مورد حفظ و حراست واقع میشود که کسی به او تعدی نکند و در استمتاعات اختصاص به مرد خود داشته باشد، همینطور افرادی، جوانان تازه به سن رسیده و أمرد را به خود اختصاص داده در اعمال نامشروع مورد حراست و حفظ خود قرار میدهند تا کسی دیگر به آنها توجهی نکند. مردها خود را شبیه به زنان میکنند و زنان خود را شبیه به مردان مینمایند و افرادی که دارای رَحِم هستند و برای تولیدمثل آفریده شدهاند که منظور زنان میباشند، سوار بر زینها میشوند؛ پس بر آن زنان از امت من لعنت خدا باد.
سلمان گفت: ای رسول خدا! اینها از امور واقعشدنی هستند؟
رسول خدا (ص) فرمود: آری سوگند به آن کسی که جان من در دست اوست! ای سلمان! در آن وقت مساجد را زینت میکنند همچنان که معبدهای نصاری و یهود را زینت میکنند و قرآنها را به زیور و شکل و نقاشیها آراسته و پیراسته میکنند و منارهها و مأذنه های مساجد را بلند میسازند تا إشراف بر خانههای اطراف پیدا میکند،
صفهای نماز جماعت بسیار میشود و مردم در این نمازها زیاد شرکت میکنند؛ ولی با دلهایی پر از کین و حسد و عداوت با یکدیگر، و با زبانهایی منافقانه و سخنهایی مزورانه و آلوده به نیتهای فاسد.
سلمان گفت: ای رسول خدا! آیا اینها واقع میشوند؟
رسول خدا (ص) فرمود: آری سوگند به آنکه نفس من در دست قدرت اوست! در آن وضعیت، مردان امت من خود را به طلا زینت میکنند، و لباس حریر و دیبا میپوشند، و پوست پلنگ را برای خود جامه میکنند.
سلمان گفت: آیا اینها از امور واقعشدنی است ای رسول خدا؟
رسول خدا (ص) فرمود: آری سوگند به آنکه جان من در دست قدرت اوست! ای سلمان! در آن موقع رباخوری در بین مردم ظاهر و آشکارا میگردد و مردم با یکدیگر با غیبت و رشوه معامله میکنند و دین در نزد مردم ضعیف و به درجات نازلی پائین
میآید ولیکن دنیا قوی و به درجات عالی در بین مردم بالا میرود.
سلمان گفت: ای رسول خدا! آیا اینها از امور واقعشدنی است؟
رسول خدا (ص) فرمود: آری سوگند به آنکه جان من به دست اوست! ای سلمان! در آن زمان طلاق زیاد واقع میشود و حد الهی جاری نمیگردد؛ و اینها ابداً به خداوند ضرری نمیرساند.
سلمان گفت: ای رسول خدا! آیا این مسلماً واقع میشود؟
رسول خدا (ص) فرمود: آری سوگند به آنکه جان من در دست اوست! ای سلمان! در آن زمان زنان آوازهخوان در بین مردم به هم میرسد و استعمال آلات موسیقی رواج پیدا میکند و بر مردم شریرترین افراد از امت من حکومت میکنند.
سلمان گفت: ای رسول خدا! آیا این امر واقع میشود؟
رسول خدا (ص) فرمود: آری سوگند به آنکه جان من در دست اوست! ای سلمان! در آن زمان، اغنیا و ثروتمندان امت من که به حج میروند برای تفریح و تفرج است و حج متوسطین از امت برای تجارت و خریدوفروش است و حج فقرا از امت من برای خودنمائی و شهرت است. در آن هنگام بسیاری از افراد مردم قرآن را برای غیر خدا یاد میگیرند و قرآن را بهصورت آهنگ موسیقی در مزمار و آلات موسیقی
مینوازند و دستهها و گروههایی هستند که برای غیر خدا به دنبال علوم دینی اسلامیه میروند و برای فقاهت تلاش میکنند و اولاد زنا در بین مردم بسیار پدید میآید و قرآن را بهصورت لهو و با صوت تغنی غیرمشروع میخوانند و همگی مردم برای رسیدن به دنیا و شئون دنیا کوشش میکنند و مسابقه میدهند و سعی میکنند تا بتوانند در امور دنیا از یکدیگر پیشی گیرند.
سلمان گفت: ای رسول خدا! آیا اینها از امور حتمی است؟
رسول خدا (ص) فرمود: آری سوگند به آن کسی که نفس من در دست اوست! ای سلمان! در آن زمان پرده عصمت مردم پاره میشود و محرمات الهیه بهجای آورده
میشود و حریم عفاف دریده میگردد و معصیتهای خدا رایج میگردد و بدان و اشرار بر اخیار و خوبان تسلط پیدا میکنند و دروغ علناً رایج و در بین توده مردم شایع میشود، لجاج و خودسری و استکبار ظاهر میگردد و نیازمندی و احتیاج، همه تودهها را فرامیگیرد. مردم به لباس خود بر یکدیگر فخر و مباهات میکنند باران های فراوان در غیر فصل باران پیدا میشود و اشتغال به لهوولعب از قبیل بازیکردن با باطل و تار و آلات موسیقی را امری پسندیده و نیکو میشمرند و امر به معروف و نهی از منکر را گذشته از آنکه بهجای نمیآورند امر نکوهیده و ناپسند میدانند. زمانه و وضعیت محیط در آن زمان بهقدری انحطاط پیدا میکند که مردمان مؤمن و استوار باایمان راستین در آن زمان از تمام افراد امت پستتر و حقیرتر و ذلیلتر خواهند بود و در بین زهاد و عباد و همچنین در بین علما و قُرائ شان حس بدبینی و بدخواهی ظهور نموده و پیوسته در صدد عیبجویی و ملامت از یکدیگر برمیآیند. اینچنین افرادی با چنین روحیه و عادتی و با چنین ملکات و صفاتی در ملکوت آسمانها به أرجاس و أنجاس یعنی موجودات پلید و کثیف و نجس خوانده میشوند.
سلمان گفت: ای رسول خدا! آیا اینها واقعشدنی است؟
رسول خدا (ص) فرمود: آری سوگند به آن خدائی که جان من در دست اوست! ای سلمان! در آن هنگام افراد ثروتمند و متمول بیش از همهکس از فقر نگراناند، به فقرا و ضعفا کمکی نمیشود و کسی بر آنان رحمت نمیآورد، حتی افراد سائل در طول مدت یک هفته که از این جمعه تا آن جمعه باشد سؤال میکنند و کسی پیدا نمیشود که در دست آنان چیزی گذارد.
سلمان گفت: ای رسول خدا! آیا اینها شدنی است؟
رسول خدا (ص) فرمود: آری سوگند به خدائی که نفس من در دست قدرت اوست! ای سلمان! و در آن موقعیت «رویبضه» تکلم میکند و سخن میگوید. سلمان گفت: فدایت شود پدرم و مادرم ای رسول خدا! مراد از رویبضه چیست؟ رسول خدا (ص) فرمود: در امور اجتماعی مردم و اوضاع عامه کسی تکلم میکند و ارشادات مردم را به عهده دارد که شأن او ارشاد و هدایت و ولایت بر مردم نیست. چون این قضایا واقع گردد و این علائم تحقق یابد دیگر مدت درازی به طول نمیانجامد، بلکه درنگ نمیکنند مردم مگر زمان اندکی که ناگهان زمین صیحه عجیبی میکشد و این صدا و صیحه بهطوری تمام بسیط زمین را فرامیگیرد که هر کس چنین میپندارد که این صیحه در ناحیه و موطن او واقع شده است و پس از صیحه بهقدری که خداوند ارادهاش تعلق گیرد باز مردم در روی زمین درنگ میکنند و در این اقامت و درنگ دچار گرفتاریها و مشقات و تکانها میگردند و زمین پارههای جگر خود را بیرون میریزد و منظور از پارههای جگر طلاها و نقرههاست. رسول اکرم (ص) در این حال با دست خود اشاره کردند به ستونهایی که در آنجا نصب شده بود و فرمودند: پارههای جگر زمین و قطعات طلا و نقره مثل این ستونها. اما در آن روز دیگر طلا و نقره فائدهای ندارد، و این است معنای گفتار خدای تعالی: فَقَدْ جَآءَ أَشْرَاطُهَا؛ پس به درستی که حقاً علائم قیامت به وقوع پیوسته است (محمد/۱۸). در بعضی از آیات قرآن آمده است: وَ إِلَیْهِ تُقْلَبُونَ (عنکبوت/ ۲۱) یعنی شما برای حضور در قیامت در پیشگاه پروردگار، قلب و واژگون میشوید و چون آن عالم، عالم بیداری محض و عالم صدق و واقعیت است، معلوم میشود که مردم در این دنیا که عالم اعتبار است بر اساس غفلت و خواب و بر پایه کذب و اعتباریات موهوم زندگی مینمایند، تا قلب و واژگونیاش بیداری و صدق و واقعیت باشد.
با امید ظهور آخرین ستاره آسمان امامت و ولایت
اللهم عجل لولیک الفرج