«خورشید نهان»
باسمهتعالی
«خورشید نهان»
جان آمد و جان آمد، خورشید درخشان گشت
آن مونسِ دین آمد یا انیسِ جانان گشت
دل آمد و دل آمد، در میکده دلبر شد
عشق آمد عشق آمد، فرزانهیِ مستان گشت
شعر آمد و شور آمد، باغِ جان شکوفا شد
آغوشِ غزل وا شد، پیمانه به پیمان گشت
نور آمد و نور آمد، گلگشتِ سُرور آمد
هادیِ جهان آمد، قسط و داد میزان گشت
ناقوس به زنگ آمد، بانگِ دف و چنگ آمد
حُجت به مصلیٰ شد، عیسیٰ به شبستان گشت
ای هم نفسِ مستان، ای حجتِ «الرحمن»
خورشیدِ تو تابان شد، شرقِ نور قرآن گشت
ای دادگرِ هستی، هستی زِ تو پویا باد
دُرجِ فخرِ «کَرّمنا» تاجِ سرِ انسان گشت
روح آمد و جان آمد، خورشیدِ نهان آمد
اسلام فروزان شد، فرخنده به احسان گشت
محمدحسین برزویی