«غزل حضرت خاتم»
باسمهتعالی
«غزل حضرت خاتم»
ای جلوه ِهستی، ز تو از نور فراتر
« لَوْلاکَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ » پیامبر
هستی ز تو، پیراهنِ سرسبز بپوشید
در مرکز هستی، قَد تو سَرو صنوبر
خورشیدِ وجود تو که بر خلق بتابد
از شعشعه نور تو، هستی است منوُر
ای جانِ جهان، روح روان، حضرت خاتم
خُلق تو عظیم است و خَلق تو مطهّر
قرآن تو، تا قلّه جان فتح نماید
آیینه دل «نقشجهان» گیرد و دلبر
آن دشمنِ صهیونی تو، «مکرون» منحوس
با همسرِ سیر و سفرش، تالی «انتر»
ای مظهر اسمایِ خدا، گوهر هستی
ای منبعِ احسان و شرف، روح مظفّر
«رحمان» که «أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ» دادت
در قلب تو، اسرار جهان، گشت مکرر
«فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ» بود قَد ِرسایت
ای منظر عالم ز تو در نور، سراسر
محمدحسین برزویی