” مواظب ساحران عصر جدید باشید “

باسمه‌تعالی

 مواظب ساحران عصر جدید باشید 

محمد بارونی

قرآن نور است، کتابی است که می‌توان با پیروی از دستورات آن راه رشد و هدایت را طی کرد و به سرمنزلی که هدف آفرینش انسان است، رسید. بر اساس آیات نورانی قرآن، خدای مهربان، به حضرت موسى مأموریت داد تا به سراغ فرعون زمان خود برود و او را از ظلم و ستمی که بر قوم بنی‌اسرائیل روا می‌دارد، منع کند و مردم را به یگانه‌پرستی دعوت نماید. در این هنگام موسى (ع) از خدا تقاضاى قوت و قدرت بیشتر براى تحمل این رسالت عظیم نمود.

موسى گفت: پروردگارا سینه‌ام را گشاده دار، و کار را بر من آسان کن، گره از زبانم بگشاى تا سخنم را درک کنند و براى من وزیرى از خاندانم قرار ده، به‌وسیله او پشتم را محکم کن و در کار من شریکش گردان، تا تو را بسیار تسبیح گوئیم و تو را بسیار یاد کنیم.

خداوند تقاضاى صادقانه موسى را اجابت کرد و فرمود اینک با آیات ما به‌سوی فرعون بروید و او و  قوم گمراهش را به‌سوی من دعوت کنید. من هرگز شما را تنها نخواهم گذارد و در این راه محکم گام بردارید.

موسی (ع) با هارون به نزد فرعون آمدند و گفتند: ما رسول پروردگار جهانیان هستیم. مأموریم تا بنی‌اسرائیل را از زنجیر اسارت و بردگى نجات دهیم.

فرعون با جمله‌هایی شیطنت‌آمیز گفت: ای موسی! آیا ما تو را در کودکى در دامان مهر خود پرورش ندادیم؟ آیا تو را از آن امواج خروشان نیل که وجودت را به نابودى تهدید می‌کرد نگرفتیم و در محیطى امن‌وامان در ناز و نعمت‌پرورش ندادیم! چگونه با چنین سابقه‌ای می‌توانی پیامبر باشى؟

موسى گفت: درست است که دست حوادث مرا در کودکى به کاخ تو کشانید و به‌ناچار در دامان تو پرورش یافتم و  این امر قدرت‌نمایی خدا بود، اما  عامل این ماجرا چه بود؟ چرا من در خانه پدرم و در آغوش مادرم پرورش نیافتم؟ آیا جز این بود که تو بنی‌اسرائیل را به زنجیر اسارت کشیدى، نوزادان پسر را می‌کشتی و دختران را براى کنیزى و خدمت زنده می‌گذاشتی؟ اگر پرورش من نعمتى از ناحیه تو باشد در برابر آن همه ظلم و ستمى که به بنی‌اسرائیل کردى، قطره‌ای در برابر دریا است.

هنگامى که موسى با لحن کوبنده‌ای سخنان فرعون را پاسخ داد و فرعون درمانده شد، گفت: پروردگار عالمیان چیست؟

موسی (ع) گفت: او پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه در میان این دو قرار دارد، است، و چنین آفریدگار و نظم‌دهنده‌ای شایسته پرستش است نه موجود ضعیف و ناچیزى همچون تو! خدای من پروردگار شما و پدران نخستین شما است. ولى فرعون نسبت دیوانگى به موسى (ع) داد.

موسى (ع) گفت: اگر تو در محدوده کوچکى به نام مصر، یک حکومت ظاهرى دارى، آثارش حکومت واقعى پروردگار من در همه‌جا می‌درخشد، همین طلوع و غروب خورشید و نظامى که بر آن حاکم است، خود نشانه‌ای از عظمت او است، اما شما عادت به اندیشیدن ندارید.

فرعون با عصبانیت گفت: من این سخنان تو را نمی‌فهمم، همین می‌دانم که یک معبود بزرگ وجود دارد و آن منم! و هر کس غیر از این بگوید محکوم به مرگ، یا زندان مرگ‌آفرین است.

موسى (ع) گفت: اگر من نشانه‌ای براى رسالتم ارائه دهم باز مرا زندان خواهى کرد؟!  فرعون گفت اگر راست مى گوئى بیاور! در این هنگام موسى (ع) عصایی را که به دست داشت افکند و به فرمان پروردگار مار عظیم و آشکارى شد. سپس دست خود را در گریبان فروبرد و بیرون آورد ناگهان در برابر بینندگان سفید و روشن شد! در حقیقت این دو معجزه بزرگ، یکى مظهر بیم بود و دیگرى مظهر امید. چرا که معجزه باید هماهنگ با دعوت پیامبر باشد.

 فرعون از مشاهده این صحنه سخت جا خورد و در صدد توجیه معجزات موسى (ع) برآمد، نخست گفت: این مرد ساحر ماهرى اسـت! و سپس به اطرافیان گفت شما چه پیشنهادی دارید؟! اطرافیان به فرعون گفتند: موسى و برادرش را مهلتى بده، خوشبختانه در کشور پهناور مصر، اساتید فن سحر بسیارند، اگر موسى ساحر است ما ساحران در برابر او قرار می‌دهیم، تا راز موسى را افشا کنند.

هنگامى که ساحران نزد فرعون آمدند گفتند: آیا اگر پیروز شویم، ما پاداش چه خواهد بود فرعون به آنها گفت شما چه می‌خواهید؟ یا مال است و یا مقام من هر دو را در اختیار شما می‌گذارم! سرانجام روز موعود فرارسید و انبوه عظیمى از مردم در آن صحنه جمع شدند تا شاهد این مبارزه تاریخى باشند.

ساحران حداکثر توان خود را به کار گرفتند و با نام فرعون شروع کردند. طناب‌ها و عصاهاى خود را افکندند و گفتند: به عزت فرعون ما قطعاً پیروزیم! عصاها و طناب‌های مخصوص به‌صورت مارهاى کوچک و بزرگ به حرکت در آمدند. در این هنگـام غریو شادى از مردم برخاست و برق امید در چشمان فرعون و اطرافیانش درخشیدن گرفت. اما موسى (ع) چندان مهلت نداد، جلو آمد و عصاى خود را افکند ناگهان مار عظیمى شد و با سرعت شروع به بلعیدن وسائل دروغین ساحران کرد!

در اینجا نخست سکوت زود گذرى بر مردم حاکم شد، دهان‌ها از تعجب بازماند، چشم‌ها از حرکت ایستاد، ولى به‌زودی جاى این سکوت را فریادهاى وحشتناک گرفت، گروهى پا به فرار گذاشتند، گروهى منتظر بودند پایان کار به کجا می‌رسد، ساحران که تا آن لحظه در خط مبارزه با موسى (ع) قرار داشتند یک‌مرتبه به خود آمدند و چون یقین پیدا کردند که این مسئله قطعاً سحر نیست، بلکه یک معجزه بزرگ الهى است، ناگهان همه آنها به سجده افتادند و گفتند: ما به پروردگار عالمیان، پروردگار موسى و هارون ایمان آوردیم! و….

در تاریخ معاصر هم وقتی که امام خمینی (ره) با استفاده از آموزه‌های قرآنی و دم موسوی خود مردم را به مبارزه با طاغوت زمان فراخواند، طاغوت تلاش کرد تا با ایجاد محیطی ترسناک، تبعید امام به ترکیه، زندان کردن مجاهدان و شهادت مبارزان، صدای عدالت‌خواهی که برگرفته از دعوت پیامبران الهی است، در اندیشه‌ها از بین ببرند. اما از آن جا که خداوند وعده نصرت و یاری مجاهدان راهش را داده است، نقشه طاغوت بر آب شد و در ۲۲  بهمن ۵۷ پرچم انقلاب اسلامی برافراشته شد.

از بامداد طلوع فجر ۵۷ تا به امروز ساحران فراوانی در داخل و خارج کشور در صدد خاموش‌کردن این ندای حق‌طلبی و الهی بوده‌اند. گاه با ایجاد اختلاف بین اقوام ایرانی در کردستان، خوزستان، بلوچستان و ترکمن‌صحرا، گاهی با ترور شخصیت‌های مذهبی و نظامی و انقلابی، گاهی با نقشه کودتا، زمانی با حمله نظامی به طبس و بعد هم با تحمیل جنگ هشت‌ساله به ایران عزیز که سبب شهادت تعدادی زیادی از بهترین انسان‌ها شد. ولی این دشمنی‌ها هنوز تمام نشده است و تمام نخواهد شد، چرا که در طول تاریخ بشریت همیشه جنگ بین حق و باطل وجود داشته و دارد.

اینک که پرچم پرافتخار اسلام‌خواهی و عدالت‌طلبی بر دوش امام خامنه‌ای است، باز هم مستکبرین و ستمگران با ایجاد شک و دودلی، نقش ساحران زمان حضرت موسی (ع) را ایفا می‌کنند. اینان در خارج و گاه در داخل کشور با تهیه فیلم‌های غیراخلاقی، پخش دروغ‌های رسانه‌ای، توزیع مطالب خلاف واقع در فضاهای مجازی، اسلام‌ستیزی و ایران‌هراسی، اختلاف‌افکنی بین کشورهای اسلامی، ترویج خشونت و آدم‌کشی و ساخت گروه‌های تروریستی به نام اسلام، ایجاد اختلاف‌های قومیتی، ترویج ملی‌گرایی و  نژادپرستی در صدد خاموش‌کردن ندایی هستند که ریشه در آموزه‌های قرآن دارد.  

بنا به فرمایش امام خمینی (ره) بر همه ما واجب است که از نظام اسلامی دفاع کنیم و سحر ساحران را بر ملا سازیم و در دفاع از آرمان‌های انقلاب پایبند بمانیم و از خون پاک هزاران شهید والامقامی که در این راه مقدس ریخته شده است، پاسداری کنیم کهإِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ  

منبع: تفسیر نمونه آیت‌الله مکارم شیرازی سوره شعرا (آیات ۴۸-۱۰)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *