«امامت، شرط تکمیل رسالت است.»
به نام خدا
«امامت، شرط تکمیل رسالت است.»
محمد بارونی
امروز پنجشنبه است. هجدهم ذیحجه سال دهم هجری. هشت روز است که از «عید بزرگ قربان» میگذرد. چند روزی است که پیامبر اسلام (ص) آخرین سفر معنوی حج را تمام کرده است و عازم مدینه است. هوا بسیار گرم است. از دور بیابان خشک و سوزان «غدیر خم» خودنمایی میکند. این جا چهار راهی است که کاروانها را از هم جدا میکند. عدهای به سوی یمن، گروهی به عراق، تعدادی به سرزمین مصر و گروهی هم با پیامبر عزیز اسلام (ص) عازم مدینهاند.
گویا دستوری از سوی خدا بزرگ بر پیامبر عزیز (ص) نازل شده است که میگوید: ای پیامبر (یا أَیُّهَا الرَّسُول …) آنچه از طرف خدا بر تو نازل شده است به اطلاع مردم برسان (بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ) که اگر این کار را انجام ندهی، رسالت خدا را ناتمام گذاشتهای! (وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ). اما انگار پیامبر (ص) برای ابلاغ این پیام الهی دغدغهای دارد و نگران موضوعی است. ولی خدای مهربان او را دلداری میدهد و میفرماید: ترس و وحشتی نداشته باش، من تو را از خطرات نگاه خواهم داشت . (وَ اللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ)
اینجا سرزمین غدیر خم است و الان وقت اذان ظهر نزدیک است. پیامبر (ص) به حاجیان دستور میدهد که همه توقف کنند. آنان که جلودار کاروان هستند برمی گردند و منتظر میمانند، تا عقب افتادگان نیز به کاروان بزرگ حجاج بپیوندند. مؤذن با صدای رسا و با بانگ زیبای «اللهاکبر» مردم را به نماز جماعت دعوت میکند. در این صحرا نه سایبانی وجود دارد و نه گیاه و درختی و بادی هم نمی وزد، گرم و سوزان است.
نماز تمام میشود. مسلمانان به علت شدت گرما، عجله دارند تا به خیمههای کوچکی که با خود حمل کردهاند، پناهنده شوند، ولی پیامبر (ص) دستور میدهد که همه باید برای شنیدن یک پیام تازه آسمانی، حاضر باشند و متفرق نشوند.
منبری از جهاز شتر برای پیامبر خدا (ص) آماده میشود. پیامبر (ص) بر فراز آن قرار میگیرد. ابتدا خدا را به بزرگی یاد میکند. بعد مردم را شاهد میگیرد که وی در انجام مأموریت الهی هیچگونه کوتاهی ننموده است. سپس مسلمانان را به پاسداری از دو یادگار ارزشمند، یعنی «کتاب خدا» و «عترت خود» توصیه و سفارش میکند. آنگاه به اطراف خود نگاه میکند. گویا کسی را جستوجو میکند. چشم نازنینش به جمال زیبای علی (ع) میافتد. خم میشود و دست او را میگیرد و آنقدر بالا میآورد که سفیدی زیربغل هر دو نفرشان نمایان میشود.
پیامبر عزیزمان (ع) میفرمایند: چه کسی از همه مردم به مسلمانان از خودشان سزاوارتر است؟ مسلمانان یکصدا پاسخ میدهند: خدا و پیامبر (ص) بهتر میدانند. پیامبر (ص) میفرماید: خدا مولای من است و من مولای مؤمنان، هرکس که من مولا و رهبر او هستم، علی (ع) مولا و رهبر اوست . (فَمَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ، فَعَلِیٌّ مَوْلاه) این سخن را سه تا چهار بار تکرار میکند و بعد سر به آسمان بلند میکند و در حق یاوران علی (ع) دعا مینماید و میفرماید: ای حاضران! این خبر را به غایبان برسانید.
خطبه تمام میشود. عرق از سر و روی پیامبر اعظم اسلام (ص) و حضرت علی (ع) فرومیریزد. هنوز جمعیت بزرگ حاجیان متفرق نشدهاند که فرشته وحی، نازل میشود و پیام تازهای را برای نبی اکرم (ص) به ارمغان میآورد و آن این که «امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم ( الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی ) و اسلام را به عنوان آئین جاویدان شما پذیرفتم.» (وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً).
آری، خط امامت در امتداد مسیر رسالت است و رسالت بزرگ و عظیم پیامبر (ص) با امامت ائمه معصومین (ع) تکمیل میشود و ادامه مییابد. پیامبر عزیز ما در طول 23 سال، آئین مقدس اسلام را از طریق قرآن و سنت به مردم ابلاغ کردند و مسلمانان را از چشمهساران پرنعمت و رحمت قرآن سیراب نمودند، پس نباید با رحلت او، دین خدا و احکام نورانی اسلام پایان یابد و تعطیل شود. مسلمانان باید از دستورات مقام والای امامت و ولایت پیروی کنند، تا از مسیری که قرآن برای تکامل انسان مشخص نموده است، منحرف نشوند.
و امروز که ما در دوران آخرین امام معصوم حضرت مهدی (عج) به سر میبریم و وی به امر خدا در پشت پرده غیبت به سر میبرند، باید از ولیفقیه زمانمان، که برهمه ما ولایت عام دارد، پیروی نماییم، تا در انتخاب راه و روش، دچار انحراف و سرگردانی نشویم. ان شاالله
*******
منبع : تفسیر نمونه / آیت الله مکارم شیرازی