« اماما! ما محتاج دعای شما هستیم. »
باسمه تعالی
« اماما! ما محتاج دعای شما هستیم. »
“محمد بارونی”
امام عزیزم، سلام بر تو و بر همه یاران با وفایت
اماما! آن روز که پرچم مبارزه با زشتیها و بدعتها را برافراشتی و فریاد خداخواهی و اسلام طلبی را در سرزمین کریمه اهلبیت (ع) به گوش مؤمنین و آزادیخواهان رسانیدی و در فضای ایران عزیزمان گستراندی، شیطان صفات و بدخواهان نتوانستند فریاد حقطلبانه تو را بشنوند و سکوت اختیار نمایند؛ لذا با دستور شیطان بزرگ تو را از ایران تبعید نمودند گویی میپنداشتند که میتوانند با دورکردن شما از مردم ندای خداخواهی تو را خاموش نمایند غافل از این که چراغی را که ایزد بر فروزد – هرآنکس پف کن ریشش بسوزد.
آن روز نور الهی که از گفتار و کردارت متجلی شده بود در دل تعدادی از یاران و دوستدارانت تابیدن گرفت؛ لذا بر ادامه راهت ماندند و ایستادگی کردند، از وطن خود تبعید شدند، آواره این شهر و آن شهر شدند، رنج مسافرتها را به جان خریدند، تعدادی به زندان افتادند و بدترین و سختترین شکنجههای رژیم ستمشاهی را تحمل کردند، عدهای جانشان را تقدیم راهت که راه اسلام بود تقدیم نمودند و … .
چهارده سال گذشت و انقلابی که شروع کرده بودی به بلوغ رسید، آنگاه همهوهمه، زن و مرد، کوچک و بزرگ فریاد زدند که فقط تو را میخواهند و تو را طلب میکنند چرا که مرد دین بودی و از خدا و قرآن و پیامبر (ص) سخن میگفتی. بالاخره دیو شب تحمل ماندن را از دست داد و با رفتنش چشمها به وجود نازنین و خدایی شما منور گردید.
وقتی که آمدی همه به شوق دیدارت شادی کردند، و فریاد خوشحالی آنان شیاطین را مبهوت کرد و گوششان را کر و چشمشان را کور نمود.
آمدی و اسلام و آموزههای دینی را برایمان به ارمغان آوردی، از وحدت آحاد ملت سخن گفتی، خواستار تشکیل نظام جمهوری اسلامی شدی و عاشقانت همه فرمانت را به گوش جان خریدند و به جمهوری اسلامی رأی دادند، چون تو را از بندگان خاص خدا میدانستند و واقعاً تو از عباد الرحمن بودی.
با شروع جنگ ناخواسته توسط دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی، ملت شجاع ایران برای دفاع از عزت اسلام و ایران عزیز راهی جبهههای حق علیه باطل شدند و با خودسازی مدارج عالی کمال انسانی را طی کردند، سبکبال شدند و برای دیار معبودشان و همنشینی با پیامبر خوبیها (ص) و امامان معصوم (ع) التماسها کردند و در دانشگاه عشقشان ره صدساله را یکشبه پیمودند.
اماما! حدود یک دهه تو را درک کردیم، با کلامهای دلنشین و پیامبرگونهات زندگی را گذرانیدم، اما حیف که زود ما را تنها گذاشتی و رفتی ….
اماما! آن روز با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار بهسوی جایگاه ابدی سفر کردی؛ اما دل امت عاشقت آرام نبود، دلها میسوخت و از سوختنش اشکها جاری بود، نه فقط عاشقانت که همهوهمه، زن و مرد، کوچک و بزرگ و …
اماما! اینک پس از سالها هنوز عطر وجودت و کلام دلنشینت از یادها و خاطرهها نرفته است و نخواهد رفت. امروز آرامگاهت محلی برای آرامش جسم و جان ماست.
اماما! خوب میدانیم که هنوز به فکر درخت تنومند انقلابی هستی که ریشه در خون پاک شهیدانی دارد که فقط برای رضای خدا جانشان را تقدیم حضرت احدیت نمودند.
اماما! آن روز که رفتی فرمودید: ” که به دعای خیر شما احتیاج مبرم دارم و از خدای رحمان و رحیم میخواهم که عذرم را در کوتاهی خدمت و قصور و تقصیر بپذیرد ” ولی خوب میدانیم که ما محتاج دعای شما هستیم، برای ما دعا کنید و از خدای رحمن و رحیم بخواهید تا همیشه از راهی به ما نشان دادهای، منحرف نشویم و تحت لوای پرچم اسلام که امروز بر دوش عبد صالح خدا و جانشین برحق خودت است، گام برداریم و همواره پاسدار خون شهیدان بهخونخفته و قدردان مجاهدتهای آزادگان عزیز، جانبازان محترم و ایثارگران ارجمندمان باشیم. ان شاالله