« توسل به محبوبان الهی سبب نجات است. »
باسمه تعالی
« توسل به محبوبان الهی سبب نجات است. »
محمد بارونی
خداوند متعال در آیه ۳۵ سوره مائده اهل ایمان را مورد خطاب قرار می دهد و می فرماید: ای اهل ایمان! از خدا بترسید و( به وسیله ایمان و پیروی از اولیای حق) به او توسل بجویید و در راه خدا جهاد کنید، باشد که رستگار شوید.
توسل در لغت به معنای وسیله جویی، و حاجت خواستن از خداوند و واسطه قراردادن پیامبران، امامان و صالحان در بارگاه الهی می باشد .
در فرازی از زیارت عاشورا نیز می خوانیم اَللّهُمَّ اجْعَلْنى عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَهِ – خدایا مرا به وسیله حسین علیه السلام نزد خودت آبرومند در دنیا و آخرت قرار بده.
آری، معصومین علیهم السلام و اولیای الهی به خاطر عزت و منزلتی که نزد خداوند متعال دارند، از حق شفاعت برخوردار می باشند و افرادی که با وسیله قرار دادن آنان نزد خداوند بزرگ، حاجت خود را از پروردگار عالم می طلبند، امید بیشتری برای استجابت دعا دارند.
این توسل ها می تواند به صورت زیارت، خواندن دعا، شرکت در مراسم مذهبی، گریه و انابه و یا بیزاری از دشمنان حق و حقیقت فراهم شود.
در کتاب داستان های شگفت که توسط شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب جمع آوری شده است، داستانی به شرح زیر نقل شده است:
مرحوم حاج میرزا علی ایزدی، فرزند حاج محمدرحیم، مشهور به آبگوشتی بود. سبب شهرت آن مرحوم به این لقب، این بود که ایشان اخلاص و ارادت زیادی به حضرت سیدالشهدا علیه السلام داشت و خواندن زیارت عاشورایش ترک نمی شد. هر شب در مسجد گنج که به خانه اش متصل بود پس از نماز جماعت یک یا دو نفر روضه می خواندند و او پس از روضه خوانی سفره می انداخت و مقدار زیادی نان و آبگوشت می آورد، هرکس مایل بود همانجا می خورد و هرکس می خواست همراه خود به خانه اش می برد.
فرزند آن مرحوم می گوید: پدرم سخت بیمار شد به ما امر نمود که او را به مسجد ببریم. گفتیم برای شما خوب نیست چرا که تجار و اشراف به عیادت شما می آیند و در مسجد مناسب نیست.
گفت می خواهم در خانه خدا بمیرم، ناچار او را به در مسجد بردیم تا اینکه شبی مرضش شدید شد و در حال اغما بود که او را به منزل برگرداندیم و آن شب در حال سکرات مرگ بود و ما به مردنش یقین کردیم.
پس در گوشه ای از حجره نشسته و گریان بودیم و سرگرم مذاکره جهت تجهیز و محل دفن و مراسم ترحیم. این مذاکرات تا سحر به طول کشید.
ناگهان دیدم پدرمان از جایش بلند شد و من و برادرم را صدا کرد. به نزدش رفتیم، بسیار عرق کرده بود و به ما گفت: آسوده باشید و بدانید که من نمی میرم و از این مرض نجات پیدا کردم. ما حیران شدیم، سپس صبح شد درحالی هیچ اثری از مریضی در او نبود و بسترش را جمع کرده و او را به حمام بردیم و این قضیه در شب اول محرم سنۀ ۱۳۳۰ قمری اتفاق افتاد و حیا مانع شد از او بپرسیم سبب خوب شدن و نمردنش چه بود.
موسم حج نزدیک شد، پس در تصفیه حساب و اصلاح کارهایش سعی کرد و مقدّمات و لوازم سفر حج را تدارک دید، تا اینکه با نخستین قافله حرکت کرد و ما تا یک فرسخی شیراز در باغ جنّت به بدرقه اش رفتیم و شب را با او بودیم.
ابتدا گفت: از من نپرسیدید که چرا نمردم و خوب شدم. اینک به شما
می گویم، آن شب، مرگ من رسیده بود و من درحالت سکرات مرگ بودم پس در آن حال خود را در محله یهودی ها دیدم و از بوی گند هراس منظره ، سخت ناراحت شدم و دانستم بعد از مرگ جزء آنها خواهم بود.
پس به پروردگار خود نالیدم و در آن حال ندائی شنیدم که اینجا محل ترک کنندگان حج است؛
گفتم: پس نتیجه توسلات و خدمات من نسبت به حضرت سیدالشهدا چه می شود؟ که ناگاه آن منظره هول انگیز، به منظره ای زیبا و فرح بخش مبدّل شد و به من گفتند تمام خدمات تو پذیرفته شده است و به شفاعت آن حضرت ده سال بر عمر تو افزوده شد و مرگ تو به تاخیر افتاد تا حجّ واجب را به جا آوری.
مرحوم ایزدی نقل فرمود که ده سال بعد پیش از محرم ۱۳۴۰ مرض مختصری به پدرم عارض شد و گفت شب اول ماه موعود مرگ من است، همانطور که گفته بود در شب اول محرم هنگام سحر از دار دنیا رحلت فرمود.
آری، ایمه معصومین علیهم السلام و شهدای کربلا همه دروازه های اجابت دعا هستند و می شود با توسل به اولیای الهی و تقرب به بارگاه الهی حاجت های خود را از اوگرفت.
لذا باید همواره و به خصوص در این ایام که شور و شعور حسینی همه جا را فرا گرفته است، به محبوبان و مقربان درگاه کبریایی توسل بجوییم و آنان را واسطه خیر و خوبی ها قرار دهیم و از خداوند مهربان ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، سلامتی و سربلندی خدمتگزاران به اسلام و مسلمین، دفع شر و زبونی دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی، رفع گرفتاری همه انسان ها از بیماری فراگیر کرونا و … طلب نماییم. التماس دعا