« حضرت خورشید »
باسمه تعالی
حضرتِ خورشید
جانِ تابانِ جهان، حضرتِ خورشید سلام
«شاهِ شمشاد قدان» قبله یِ امید سلام
گلِ بستانِ نبی، گوهرِ رخشانِ وجود
روحِ سرسبزِ زمان، روشنیِ دید سلام
«شیوه یِ ناز تو شیرین، خط وخالِ تو ملیح»
گردشِ چشمِ تو، میخانه یِ ناهید سلام
داغِ هفتاد و دو « آلاله » شکفته به دلت
دلت از چشمه یِ الماس، بنوشید سلام
« در بیابانِ طلب گرچه ز هر سو خطر است»
راهِ تو، راست به سر منزلِ توحید سلام
این« گلستانِ خیالم، ز تو پر نقش و نگار»
در دلم، مهرِ تو پر نقش برویید سلام
در ازل جامِ شکیبای « قضا » نوشیدی!
ای امامِ « قدر» و یوسفِ تبعید سلام
« در رهِ عشق، که از سیلِ بلا نیست گذار»
قلبِ تو طولِ زمان، واله بپویبد سلام
وَلی اللهِ معظم، سببِ بود و نبود؟!
به جهان، نورِ ظهورِتو درخشید سلام
محمدحسین برزویی – کازرون