« چه علم هایی مخصوص خداست ؟ »
باسمه تعالی
« چه علم هایی مخصوص خداست ؟ »
( تفسیرسور لقمان- آیه 34 )
إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَهِ وَیُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ مَاذَا تَکْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ
إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ
یقیناً خداست که دانش قیامت، فقط نزد اوست و باران را نازل می کند، و آنچه را در رَحِم هاست می داند؛ و هیچ کس نمی داند فردا چه چیزی به دست می آورد، و هیچ کس نمی داند در چه سرزمینی می میرد؛ بی تردید خدا دانا و آگاه است.
در آخرین آیه سوره لقمان، سخن از علومى به میان مى آورد که مخصوص پروردگار است و مى گوید: آگاهى بر زمان قیام قیامت، مخصوص خدا است. اوست که باران را نازل مى کند و از تمام جزئیات نزول آن آگاه است. و نیز او است که از فرزندانى که در رحم مادرانند با تمام مشخصات آنها آگاه است. و هیچکس نمى داند فردا چه مى کند و هیچکس نمى داند درچه سرزمینى مى میرد؟
گوئى مجموع این آیه پاسخ به سؤالى است که در زمینه قیامت مطرح مى شود، همان سؤالى که بارها مشرکان قریش از پیامبر (ص) کردند و گفتند: روز قیامت کى خواهد بود.
قرآن در پاسخ آنان مى گوید: هیچکس جز خدا، از لحظه قیام قیامت، آگاه نیست و خداوند این علم را از همه مخفى داشته است تا هرگز غرور و غفلت دامان افراد را نگیرد.
سپس مى گوید: نه تنها مسأله قیامت است که از شما پنهان است، در زندگى روزمره شما و در میان نزدیکترین مسائلى که با مرگ و حیاتتان سر و کار دارد، مطالب فراوانى وجود دارد که شما از آن خبر ندارید.
زمان نزول قطرات حیاتبخش باران، که زندگى همه جانداران به آن بستگى دارد بر هیچیک از شما آشکار نیست، و تنها با حدس و تخمین و گمان از آن بحث مى کنید. همچنین از زمان پیدایش شما در شکم مادر و خصوصیات جنین، احدى آگاه نیست و نیز آینده نزدیک یعنى حوادث فرداى شما و نیز محل مرگ و بدرود حیاتتان بر همه پوشیده است. شما که از این مسائل نزدیک به زندگى خود اطلاعى ندارید، چه جاى تعجب که از لحظه قیام قیامت بى خبر باشید.
این علوم پنجگانه مخصوص خدا است
گذشته از اینکه لحن آیه فوق حکایت از این دارد که آگاهى از قیامت و نزول باران و چگونگى جنین در رحم مادر و امورى را که انسان در آینده انجام مى دهد، و محل مرگ او، در اختیار خداوند است و دیگران را به آن راهى نیست، روایاتى که در تفسیر آیه نیز وارد شده این حقیقت را تأکید مى کند.
در روایتى که در نهج البلاغه آمده است مى خوانیم : هنگامى که على(ع) از بعضى حوادث آینده خبر مى داد یکى از یاران عرض کرد: اى امیرمومنان! از غیب سخن می گوئى؟ و به علم غیب آشنائى؟
« امام خندید و به آن مرد که از طایفه بنى کلب بود فرمود: اى برادر کلبى ! این علم غیب نیست، این فرا گرفته از عالمى(یعنى پیامبر) است. علم غیب تنها علم قیامت است و بعد از ذکر آیه شریفه فرمود: خداوند سبحان از آنچه در رحم ها قرار دارد آگاه است، پسر است یا دختر؟ زشت است یا زیبا؟ سخاوتمند است یا بخیل؟ سعادتمند است یا شقى؟ چه کسى آتشگیره دوزخ است و چه کسى در بهشت دوست پیامبران؟…
اینها علوم غیبی هاى است که غیر از خدا کسى نمى داند و غیر از آن علومى است که خداوند به پیامبرش تعلیم کرده و او به من آموخته است، و برایم دعا نمود که خدا آن را در سینه ام جاى دهد و اعضاى پیکرم را از آن مالامال سازد.»
از این روایت به خوبى بر مى آید که منظور از عدم آگاهى مردم از این امور پنجگانه تمام خصوصیات آنها است، مثلاً اگر روزى وسائلى در اختیار بشر قرار گیرد و از پسر یا دختر بودن جنین به طور قطع آگاه شوند، باز این امر مسأله اى ایجاد نمى کند، چرا که آگاهى از جنین به آن است که تمام خصوصیات جسمانى، زشتى و زیبائى، سلامت و بیمارى، استعدادهاى درونى، ذوق علمى و فلسفى و ادبى، و سایر صفات و کیفیات روحى را بدانیم، و این امر براى غیر خدا امکان پذیر نیست .
همچنین اینکه باران در چه موقع نازل مى شود؟ و کدام منطقه را زیر پوشش قرار مى دهد؟ و دقیقاً چه مقدار در دریا و چه مقدار در صحرا و دره و کوه و بیابان مى بارد؟ جز خدا کسى نمى داند.در مورد حوادث فردا، و فرداها، و خصوصیات و جزئیات آنها نیز همین گونه است .
و از اینجا پاسخ سوالى که غالباً مطرح مى شود به خوبى روشن مى گردد که مى گویند ما در روایات متعددى مى خوانیم که ائمه اهلبیت(ع) و حتى بعضى از اولیاء الله غیر از امامان، از مرگ خود خبر دادند، و یا محل دفن خود را بیان کردند، از جمله در حوادث مربوط به کربلا، بارها در روایات خوانده ایم که پیامبر(ص) یا امیرمومنان(ع) و انبیاى سلف که از وقوع شهادت امام حسین(ع) و یارانش در این سرزمین خبر داده اند.
پاسخ این است که آگاهى بر پاره اى از این امور به صورت علم اجمالى آن هم از طریق تعلیم الهى هیچ منافاتى با اختصاص علم تفصیلى آنها به ذات پاک خداوند ندارد و تازه همانگونه که گفتیم همین اجمال نیز ذاتى و استقلالى نیست، بلکه جنبه تعلیمى دارد، و از طریق تعلیم الهى است، به مقدارى که خدا مى خواهد و صلاح مى داند.
لذا از امام صادق(ع) مى خوانیم که یکى از یارانش سوال کرد:آیا امام علم غیب مى داند؟
امام صادق(ع) فرمود: نه، امام ذاتاً علم غیب را نمى داند، ولى هنگامى که اراده کند چیزى را بداند، خدا به او تعلیم مى دهد.
پروردگارا! چشم قلب ما را به نور علوم و دانش ها روشن بفرما! و گوشه اى از علم بى پایانت را به ما ارزانى بفرما.
منبع: تفسیر نمونه – آیت الله مکارم شیرازی