« چهار دستور نجات بخش انسان در قرآن »

باسمه تعالی

« چهار دستور نجات بخش انسان در قرآن »

(تفسیر سوره لقمان- آیه  33)

یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ وَاخْشَوْا یَوْمًا لَا یَجْزِی وَالِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَلَا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَنْ وَالِدِهِ شَیْئًا
 إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ  فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا وَلَا یَغُرَّنَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ 

اى مردم ! از پروردگارتان پروا کنید، و از روزى بترسید که نه پدر جزاى اعمال فرزند خود را تحمل مى کند و نه فرزند چیزى از جزاى پدر را، مسلماً وعده الهى حق است، مبادا زندگانى دنیا شما را بفریبد، و مبادا شیطان شما را مغرور سازد.


قرآن در این آیه همه انسان ها را به خدا و روز قیامت توجه مى دهد و سپس از غرور ناشى از دنیا و شیطان برحذر مى دارد و مى فرماید: اى مردم از نافرمانی خدا بپرهیزید و از روزى بترسید که نه پدر بارگناه فرزندش را به دوش مى کشد، و نه فرزند چیزى از مسئولیت پدر را تحمل مى کند.

در این آیه به دو دستور اشاره شده است:

            ۱-توجه به مبدأ                                         ۲-توجه به معاد

دستور اول، نیروى مراقبت را در انسان زنده مى کند، و دستور دوم احساس پاداش و کیفر را . و بدون شک کسى که بداند شخص خبیر و آگاهى تمام اعمال او را مى بیند و مى داند و ثبت و ضبط مى کند و از سوى دیگر محکمه و دادگاه عدلى براى رسیدگى به تمام جزئیات آن تشکیل مى دهد، چنین انسانى کمتر آلوده گناه و فساد مى شود.

آری، در آن روز هرکس چنان به خود مشغول است و در پیچ و خم اعمال خویش گرفتار که به دیگرى نمى پردازد، حتى پدر و فرزند که نزدیکترین رابطه ها را با هم دارند هیچکدام به فکر دیگرى نیستند.

در پایان آیه مى فرماید وعده خدا حق است و انسان ها را از دو چیز بر حذر مى دارد:

۱-مبادا زندگى دنیا شما را بفریبد.                   ۲- مبادا شیطان شما را گول بزند.

در واقع در برابر دو امر که در آغاز آیه بود، دو نهى در اینجا دیده مى شود، زیرا اگر توجه به خدا و ترس از حساب و جزا در انسان زنده شود، ترسى از انحراف و آلودگى در او نیست، مگر از دو راه : یکى اینکه زرق و برق دنیا، واقعیت ها را در نظر او دگرگون سازد، و قدرت تشخیص را از او بگیرد که حب دنیا ریشه همه گناهان است ، دیگر اینکه وسوسه هاى شیطانى او را فریب دهد، و مغرور سازد و از مبدأ و معاد دور کند و اگر این دو راه نفوذ گناه بسته شود، دیگر هیچ خطرى او را تهدید نمى کند.

 و به این ترتیب چهار دستور فوق مجموعه کاملى از برنامه نجات آدمى را فراهم مى سازد.

« نکته ها »

۱-انواع غرور و فریب !

آیات فوق هشدار مى دهد که زرق و برق زندگى دنیا شما را نفریبد، سپس از فریب شیطان سخن مى گوید و نسبت به آن اعلام خطر مى کند، زیرا مردم چند گروهند.
بعضى آنقدر ضعیف و ناتوانند که تنها مشاهده زرق و برق دنیا براى فریب و غرورشان کافى است، اما بعضى که مقاومت بیشترى دارند، وسوسه هاى شیطان نیز باید به آن افزوده شود و شیطان درون و برون دست به دست هم دهند، تا آنها را بفریبند.

ذکر این نکته نیز لازم است که غَرور هرچیزى است که انسان را مغرور سازد و بفریبد، اعم از مال و مقام و شهوت و شیطان، و اینکه به شیطان تفسیر شده به خاطر این است که شیطان خبیث ترین فریبندگان است و اینکه بعضى آن را به دنیا تفسیر کرده اند به خاطر فریبندگى دنیاست. چنانکه در نهج البلاغه آمده است که دنیا مى فریبد و ضرر مى زند و مى گذرد!

۲- فریبندگى دنیا

بدون شک بسیارى از مظاهر زندگى دنیا غرورآمیز و غفلت زا است، و گاه چنان انسان را به خویشتن مشغول مى دارد که از هرچه غیر آن است غافل مى سازد. به همین دلیل در روایتی از امیرمومنان على(ع) آمده که وقتى از آن حضرت پرسیدند: چه کسى از همه مردم با فکرتر، و از نظر اندیشه ثابت تر است؟ حضرت فرمود: کسى که مردم فریبکار او را نفریبند، و تشویق هاى دنیا نیز او را فریب ندهد.

ولى با این حال در لابلاى صحنه هاى مختلف همین دنیاى فریبنده، صحنه هاى گویائى است که ناپایدارى جهان و توخالى بودن زرق و برق هاى آن را به روشن ترین وجهى بیان مى کند، حوادثى که هر انسان هوشمندى را ، (بلکه ناهوشمندان) مى تواند بیدار کند.

در حدیثى مى خوانیم که امیرمومنان على(ع) از کسى شنید که دنیا را مذمت مى کند و آن را فریبنده مى شمرد، حضرت على(ع) رو به او کرد و فرمود:

بدان این دنیا جایگاه صدق و راستى است براى آن کسى که با آن به راستى رفتار کند، و خانه تندرستى است براى آن کس که از آن چیزى بفهمد، و سراى بى نیازى است براى آن کس که از آن توشه برگیرد، و محل اندرز است براى آنکه از آن اندرز گیرد، دنیا مسجد دوستان خداست، و نمازگاه فرشتگان پروردگار، و محل نزول وحى الهى و تجارتخانه اولیاء حق …!

خداوندا! به ما توفیق ده که زرق و برق این جهان ما را نفریبد

 و نیز شیطان فریبنده ما را مغرور نسازد.

منبع : تفسیر نمونه – آیت الله مکارم شیرازی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *