« علم و قدرت خداوند پایانی ندارد! »
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
« علم و قدرت خداوند پایانی ندارد! »
ترجمه و تفسیر سوره لقمان ( قسمت ۱۷)
وَلَوْ أَنَّمَا فِی الأرْضِ مِنْ شَجَرَهٍ أَقْلامٌ وَالْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَهُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ کَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ﴿٢٧﴾ مَا خَلْقُکُمْ وَلا بَعْثُکُمْ إِلا کَنَفْسٍ وَاحِدَهٍ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ ﴿٢٨﴾
و اگر آنچه درخت در زمین است قلم باشد، و دریا را هفت دریاى دیگر به یارى آید،
سخنان خدا پایان نپذیرد، قطعا خداست که شکست ناپذیر حکیم است. آفرینش شما
[در نزد ما] جز مانند [آفرینش] یک تن نیست، که خدا شنواى بیناست
این آیه ترسیمی از علم بى پایان خدا است،که با ذکر مثالى بسیار گویا و رسا مجسم شده است. آری، علم انسان هر قدر هم گسترده باشد در برابر علم خداوند ذره بى مقدارى بیش نیست، و آنچه نزد شما بسیار است، نزد خدا بسیار کم است .
قرآن مجید براى ترسیم علم نامتناهى خداوند چنین مى گوید: اگر آنچه روى زمین از درختان است قلم شوند، و دریا براى آن مرکب گردد، و هفت دریا بر این دریا افزوده شود، تا علم خدا را بنویسند، اینها همه تمام مى شوند، اما کلمات خدا پایان نمى گیرد، خداوند عزیز و حکیم است.
یَمُدُّهُ از ماده مداء به معنى مرکب یا ماده رنگینى است که با آن مى نویسند، و در اصل از مد به معنى کشش گرفته شده زیرا خطوط به وسیله کشش قلم بر صفحه کاغذ پیدا مى شود. بعضى از مفسران معنى دیگرى نیز براى آن نقل کرده اند و آن روغنى است که در چراغ مى ریزند و سبب روشنائى چراغ است، و هر دو معنى در واقع به یک ریشه باز مى گردد.
کَلِمَاتُ جمع کلمه است و در اصل به معنى الفاظى است که انسان با آن سخن مى گوید، سپس به معنى گسترده ترى اطلاق شده ، و آن هر چیزى است که مى تواند بیانگر مطلبى باشد، و از آنجا که مخلوقات گوناگون این جهان هر کدام بیانگر ذات پاک خدا و علم و قدرت اویند، به هر موجودى «کلمه الله» اطلاق شده، مخصوصا در مورد موجودات شریف تر و باعظمت تر، این تعبیر به کار رفته است.به همین مناسبت «کلمات الله» به معنى علم و دانش پروردگار به کار رفته است .
اکنون باید درست بیندیشیم که براى نوشتن تمام معلومات یک انسان ، گاه یک قلم با مقدارى مرکب کفایت مى کند، حتى ممکن است با همین یک قلم انسان هاى دیگرى نیز مجموعه معلوماتشان را بر صفحه کاغذ بیاورند، ولى قرآن مى گوید: اگر تمام درختان روى زمین قلم شوند، مى دانیم گاه از یک درخت تنومند از ساقه و شاخه هایش ، هزاران بلکه میلیون ها قلم به وجود مى آید، و با در نظر گرفتن حجم عظیم درختان روى زمین و جنگل هائى که بسیارى از کوه ها و دشت ها را پوشانیده است ، و تعداد قلم هائى که از آن به وجود مى آید، و همچنین اگر تمام اقیانوس هاى روى زمین که تقریبا سه چهارم صفحه کره زمین را با عمق و ژرفاى بسیار پوشانیده است مرکب شوند، چه وضع عجیبى را براى نوشتن ایجاد مى کند و چقدر علوم و دانش ها را با آن مى توان نوشت.
مخصوصا با توجه به افزوده شدن هفت دریاى دیگر به آن که هر کدام از آنها معادل تمام اقیانوس هاى روى زمین باشد، و بالاخص با توجه به اینکه عدد هفت در اینجا به معنى تعداد نیست، بلکه براى تکثیر است و اشاره به دریاهاى بى حساب مى کند، روشن مى شود که وسعت دامنه علم خداوند تا چه حد گسترده است و تازه همه اینها پایان مى گیرد و باز علوم او پایان نخواهد گرفت.آیا ترسیمى براى بى نهایت از این جالب تر و زیباتر به نظر مى رسد؟
بعد از ذکر علم بى پایان پروردگار، سخن از قدرت بى انتهاى او به میان مى آورد و مى فرماید: آفرینش همه شما و نیز برانگیخته شدن شما بعد از مرگ همانند یک فرد بیش نیست، خداوند شنوا و بینا است.
بعضى از مفسران گفته اند که جمعى از کفار قریش از روى تعجب مى گفتند: خداوند ما را به گونه هاى مختلفى آفریده است و در طى مراحل گوناگون، روزى نطفه بودیم و سپس علقه شدیم ، بعد مضغه گشتیم ، و سپس تدریجا به صورت هاى گوناگون درآمدیم، چگونه او همه ما را در یکساعت آفرینش جدیدى مى دهد؟ آیه مورد بحث نازل شد و به سخن آنها پاسخ گفت.
در حقیقت آنها از این نکته غافل بودند که مفاهیمى همچون سخت و آسان و کوچک و بزرگ براى موجوداتى همچون ما که قدرت محدودى داریم ، قابل تصور است، ولى در برابر قدرت بى پایان حق، همگى یکسان و برابر مى باشند، آفرینش یک انسان با آفرینش همه انسان ها هیچ تفاوتى ندارد، و آفرینش یک موجود، در یک لحظه یا در طول سالیان دراز در پیشگاه قدرت او یکسان است.
خداوند چنان روابطى در میان موجودات بر قرار ساخته، که یک واحد همچون یک مجموعه، و یک مجموعه همانند یک واحد است.
اصولا انسجام و به هم پیوستگى این جهان ، آنچنان است که هرکثرتى در آن به وحدت باز مى گردد، و خلقت مجموع انسان ها از همان اصولى تبعیت مى کند که خلقت یک انسان تبعیت دارد.
و اگر تعجب کفار از کوتاهى زمان بوده که چگونه مراحلى را که انسان از حال نطفه تا دوران جوانى طى سالیان دراز طى مى کند ممکن است در لحظات کوتاهى طى شود؟ پاسخ آن را نیز قدرت پروردگار مى دهد، ما در جهان جانداران اطفال انسان را مى بینیم که باید مدت ها طول بکشد تا راه رفتن را به خوبى یاد بگیرند یا قادر به استفاده از هر نوع غذا شوند، در حالى که جوجه ها را مى بینیم همین که سر از تخم بیرون آوردند و متولد شدند برمى خیزند و راه مى روند و حتى بدون نیاز به مادر غذا مى خورند، اینها نشان مى دهد که این گونه مسائل در برابر قدرت خداوند، تاثیرى ندارد.
ذکر سمیع و بصیر بودن خداوند در پایان این آیه ، ممکن است پاسخ به ایراد دیگرى از ناحیه مشرکان باشد که به فرض همه انسان ها با تنوع خلقتى که دارند و با تمام ویژگی هایشان در ساعت معینى برانگیخته شوند، ولى اعمال آنها و سخنانشان چگونه مورد حساب قرار مى گیرد؟ اعمال و گفتار امورى هستند که بعد از وجود نابود مى شوند. قرآن پاسخ مى دهد خداوند شنوا و بینا است ، تمام سخنان آنها را شنیده و همه اعمالشان را دیده است.
از این گذشته جمله فوق تهدیدى است نسبت به این بهانه جویان که خداوند از گفتگوهاى شما براى سمپاشى در افکار عمومى بى خبر نیست، و حتى از آنچه در دل دارید و بر زبان جارى نکرده اید نیز آگاه است.
پیام ها:
۱- مکتب انبیا، انسان را از ساده نگری و محدودبینی بریده و به بی نهایت مرتبط می کند.
وَ لَوْ أَنَّ ما … ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللّهِ
۲- کلمات الهی، قابل شمارش نیستند. «ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللّهِ»
۳-در علم و قدرت الهی،کمیّت و جمعیّت، زمان و مکان، نهان و آشکار، تأثیری ندارد. «ما خَلْقُکُمْ وَ لا بَعْثُکُمْ إِلاّ کَنَفْسٍ واحِدَهٍ»
۴- مراد از « کلمه » تمام نعمت های خداوند، سنّت های الهی، آفریده های ویژه ی خداوند، حوادثی که انسان با آنها آزمایش می شود ، آیات الهی و اسباب پیروزی حقّ بر باطل می باشد.
منبع :
تفسیر نمونه آیت الله مکارم شیرازی
تفسیر نور استاد محسن قرائتی